پارت شصت و دوم

زمان ارسال : ۹۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

پشت میز نشست و با انگشت های سریعش وسایل را به دست گرفت و پارچه ی ساده و زشت را مثل یک عروسک واقعی در آورد.

سوزن را تند تند از توی گردن عروسک رد کرد و سفتش کرد. انگشت هایش را دور نخ پیچاند و جوری محکم کشید که بند نخ از هم پاشید و سوزن جدا شد.< ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.